یه قاچ هندونه

بعضی وقتا که دلم تنگ میشه...فقط کاغذ و قلم آرومم میکنه....وقتی بهش نگا میکنم...میبینم هر چی تو دلم بوده خشک شده روی کاغذ

یه قاچ هندونه

بعضی وقتا که دلم تنگ میشه...فقط کاغذ و قلم آرومم میکنه....وقتی بهش نگا میکنم...میبینم هر چی تو دلم بوده خشک شده روی کاغذ

چشمان تو

هزار بار جان میدهم و زنده می شوم
هزاران بار مرده ام
هزاران بار مستانه فریاد کشیده ام
هزاران بار جنون عشق را چشیده ام
تنها...وقتی در وسعت چشمانت گم می شوم
ای صنم!
گوشه چشمی بنما
پیش از آنکه از راه باز مانم