ازش پرسیدم : میدونی زجر آورترین کار دنیا چیه؟ نگاهش به دوردست خیره شد...-در یک شب سرد زمستانی...در اوج غم و بدبختی باشی ولی شاد ترین موسیقی دنیا را بنوازی تا عابرینی چند...سکه ای را از سر ترحم به تو ببخشند