یه قاچ هندونه

بعضی وقتا که دلم تنگ میشه...فقط کاغذ و قلم آرومم میکنه....وقتی بهش نگا میکنم...میبینم هر چی تو دلم بوده خشک شده روی کاغذ

یه قاچ هندونه

بعضی وقتا که دلم تنگ میشه...فقط کاغذ و قلم آرومم میکنه....وقتی بهش نگا میکنم...میبینم هر چی تو دلم بوده خشک شده روی کاغذ


ازش پرسیدم : میدونی زجر آورترین کار دنیا چیه؟ 
نگاهش به دوردست خیره شد...
-در یک شب سرد زمستانی...در اوج غم و بدبختی باشی ولی شاد ترین موسیقی دنیا را بنوازی تا عابرینی چند...سکه ای را از سر ترحم به تو ببخشند