یه قاچ هندونه

بعضی وقتا که دلم تنگ میشه...فقط کاغذ و قلم آرومم میکنه....وقتی بهش نگا میکنم...میبینم هر چی تو دلم بوده خشک شده روی کاغذ

یه قاچ هندونه

بعضی وقتا که دلم تنگ میشه...فقط کاغذ و قلم آرومم میکنه....وقتی بهش نگا میکنم...میبینم هر چی تو دلم بوده خشک شده روی کاغذ

وقتی نفست گرفت
وقتی آسمون رو سرت سنگینی کرد
وقتی از بوی بارون حالت به هم خورد... حتی ماه هم دیگه قشنگ نبود... دلت هم دیگه نگرفت
به دیدنم بیا
مطمئن باش که با تو هم دردم
من هم مثل تو بیزارم از کوچ زودهنگام پرستوها
من همان شاعر بی قلم هستم